اون راننده مصدوم را به نزدیک ترین بیمارستان رسانده و بیمار را بستری کردند. دکترها اون رو به اتاق مراقبت های ویژه بردند و گفتند احتمال زنده بودنش خیلی کم است و اگر زنده بمونه معجزه شده و انگار که یه عمر تازه گرفته. اون زن با مراقبت های پزشکان زنده مونده ولی همچنان بیهوش و بیخبر از همه جا.وقتی که همه پزشکان نظر دادند که او زنده میمونه یه جراح پلاستیک خیلی خبره و متبحر هم حاضر شد تمام بدن سوخته شده اون رو ترمیم کنه تا بعد از به هوش اومدنش با دیدن بدن سوخته شده اش شوکه نشه ولی هیچ نشانه ای توی بدن اون زن بیچاره نمونده بود که نشون بده اون یک زن است یا یک مرد هیچ کس هم نشونه ای از آشناهای اون بیچاره نداشت. خلاصه اون جراح فرض را بر این گذاشت که بیمارش یک مرد است و صورت و بدنش را مردانه جراحی کرد و حتی یک عضو مردانه هم برایش گذاشت. اون یک نفر دیگرو توی آیینه میدید او یه صورت و بدن مردانه را میدید حتی یک عضو مخصوص مردها را توی بدن خودش میدید نمیدونست چیکار کنه دست به خودش کشید ولی درست حدس زده بود اون خواب نمیدید واقعیت داشت اون را اشتباهی به صورت یک مرد دراورده بودند حالا باید چیکار میکرد؟ زن بیچاره به هر کسی میگفت اشتباهی اتفاق افتاده و من یک زن هستم کسی باور نمیکرد همه میگفتند ما که فعلا داریم یه بدن مردانه را میبینیم و این برای ما کافی است که تو را مرد بدانیم. بعضی ها میگفتند برو خدا رو شکر کن که مثل یک مرد شده ای چون آزادتر میتونی زندگی کنی. اون زن بیچاره حالا تو بدن مردانه اسیر شده اون بیگناه در حالت بیهوشی به صورت یک مرد جراحی شده بود و حالا اگه بخواد مثل خودش رفتار کنه بهش میگن منحرف اخلاقی....
اگه بخواد مثل خودش صحبت کنه میگن اوا خواهر.....
اگه بخواد مثل یک زن لباس بپوشه بهش میگن مرد زنانه پوش اگه بخواد مثل خودش یعنی یه زن عاشق یه مرد بشه بهش میگن همجنس خواه و میگیرنش و اذیتش میکنن. اون بیگناه به این شکل مردانه درامده است و زنی که درون خودش است نمیتونه باور کنه که باید مثل یه مرد رفتار کنه نمیتونه مثل یه زن عاشق بشه و نمیتونه مثل یک زن زندگی کنه تا حالا دو سه بار هم دستگیرش کردن چون اون زن بیچاره بعضی وقتا به یاد دورانی که زن بوده کمی آرایش زنانه میکنه. حالا دیگه نه تو همجنس های خودش یعنی زنا جایی داره و نه تو جمع مردان چون رفتارش مثل مردای دیگر نیست. اون خیلی تنها شده تنها و بیچاره یکی دو باری هم بدون این که بخواد عاشق شده و مثل همه ی زنهای دیگر عاشق یک مرد. ولی جرات نکرد این موضوع را ابراز کنه چون یا اون مرد بهش میخندید یا بهش تهمت منحرف و همجنس خواه میزدند و هزارو یک بلای دیگر به سرش می اوردند. برای همین با درد عشق سوخت و ساخت و تمامی احساسات زنانه اش را زیر پا گذاشت. ترنس ها نیز از زمان تولد بدون اینکه بخواهند توی یه بدن دیگه اسیر میشن
:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6